پیتر دراکر همانگونه که قهرمان بسیاری از مدیران هست، قهرمان من نیز هست.
تفکر روشن و عملگرای او همیشه درست و قابلاعتماد است. او می گوید:
فرهنگ شرکت شبیه چیست؟
«فرهنگ شرکت شبیه فرهنگ یک کشور است و تلاش برای تغییر فرهنگ یک کشور به همان اندازه احمقانه است که خواسته باشیم ذائقه غذایی مردانه فرانسه را تغییر دهیم»
مردم و رفتارهایشان به هیچ وجه به این سادگیها تغییر نمیکنند، و شرکتها شبیه کشورها از مردم تشکیل شدند من از بیانات دراکر ناامید شدم. همیشه معتقد بودنم که تغییر فرهنگ شرکت امکان پذیر است و هنوز نیز بر این باور هستم. موضوع فقط این است که این کار به زمانی طولانی شاید بسیار طولانی نیاز خواهد داشت.
در اولین روزهای مهندسی مجدد، ممکن بود بنیاد ستیزی با سرعت اشتباه گرفته شود. جمله ی «کارهای بزرگ را با سرعت به انجام برسان» شعار و توقع بود. گاهی ممکن بود که بخشی از شرکت را ظرف چند ماه تغییر داد. اما تغییرات اکثر کشورهای بزرگ به سالها وقت نیاز دارد.
رفتارهای افراد در فرهنگ شرکتی و معمولاً دردسر سازند. فناوریهای جدید زیادی در آنجا وجود دارد و از نظر ایدههای جدید هیچ کمبودی وجود ندارد.
اما تغییر شرکتها به آهستگی پیش میآید. این امر، به ویژه در مورد حرکت به سمت جلو، تغییر فراگردها در بین مرزهای سازمانی، و برای کل صنایع صادق است.
شما ممکن است بتوانید به تأمینکنندگان خود بگویید که از آنان چه میخواهیدکه انجام دهند، اما قطعاً قادر نخواهید بود به مشتریان و رقبای خود امر و نهی کنید.
امروزه مهم است که درباره سرعت تغییر فرهنگ، فناوری و کسبوکار واقع بین باشیم و هدفهای عینی واقع گرایانه ای را در خصوص اینکه چه زمانی عملکرد بهبود یافته کسبوکار را محقق خواهد کرد تعیین کنید. شعار یا مرگ یا تغییر دیگر در ترساندن مردم و وادار کردنشان به اقدام کارگر نیست. آنان در خلال حباب فناوری بارها و بارها فریب آن را خورده بودند.
به جای آن، در مورد تهیه برنامهای برای تغییر شرکتی فکر کنید که مشخص میکند چه تغییر کسبوکار محقق خواهد شد و چه موقع.
سپس حساب کنید که چگونه ذینفعان مختلف شرکتتان بهطور مثال مشتریان تأمینکنندگان کارکنان و سهامداران آن تغییرات را تجربه خواهند کرد.
این کار به شما امکان خواهد داد تا بهطور واقعبینانهای برای منابع موردنیاز و نحوه توزیع این منابع در خلال زمان برنامهریزی کنید.
بسیاری از برنامههای تغییر شکست میخورند. چون قبل از اتخاذ ایدهها و فرا گردهای جدیدی که آنها ارائه میکنند از پول و منابع توهی میشوند. افراد نیز فرسوده، ناامید و آشفته میشوند. درک نرخهای واقعی تغییر، همچنین به شما امکان خواهد داد تا انرژی خود را اندازه بگیرید گرچه انتظار نداشته باشید که دنیای کسبوکار آهسته شود.
یاد بگیرید که به شکل متفاوتی تنفس کنید
اگر تنها یک وضعیت وجود داشته باشد که مدیران امروز در آن سهیماند، آن از نفس افتادگی و حسی از زیادکاری به نظر میرسد که اضطرار این مهم را از میدان به درمیکند.
از زمان شخصی باید مراقبت شود وگرنه از دست میرود. سرعت ارتباطات و آهنگ تصمیمگیری شتاب گرفته است. به شرکتها و کار هرچه را که بدهید خواهند گرفت. اگر حسی از بار سنگین کار در درون این شرکت وجود داشته باشد انرژی بخشیدن به افراد برای آنچه قطعاً چندین سال تغییر فناوری و فرا گرد خواهد بود، کار دشوار خواهد بود.
درک منبع این از نفس افتادگی و بار سنگین کار، کمک کننده است اول اینکه شرکتها این وضعیت را خودشان به وجود میآورند. زمانی که شرکتها اندازه خود را کوچک میکنند بدون اینکه نحوه انجام امور را تغییر دهند آن کسانی که در مشاغل خود باقی میمانند مجبورند بیشتر کار کنند.
معمولاً مشتریان نیز لطمه میخورد زیرا کیفیت خدمات پایین میآید به نظر میرسد که فقط سهامداران از کاهشهای سریع هزینه منفعت میبرند.
اما حتی این منافع نیز چندان دوام نمیآورند. اگر عملیات شرکت از بعضی جهات تغییر نیابد کسبوکار آن شرکت در نهایت رو به تباهی خواهد گذشت.