اصل کلمه رهبری کسب وکار یا leadership
برای پرداختن به موضوع رهبری کسب وکار اول واژه رهبری را تعریف و معنا میکنیم
رهبری برای افراد مختلف در جهان معانی مختلفی دارد. برای مثال رهبری جامعه، رهبری سیاسی، و حتی رهبری گروههای دوستی و همچنین رهبری در حوزه کسب و کار هست. رهبران مسیر درست را مشخص میکنند که گروه یا سازمان برای رسیدن به پیروزی از آن پیروی میکنند. حال به موضوع رهبری در حوزه کسب و کار میپردازیم
برخی افراد گمان میکنند که اگر کسب و کاری را راهاندازی کردند رهبری آنهم میتوانند راحت انجام دهند.
بحث رهبری یک موضوع خاص است که فایده فوقالعادهای در رشد و شکلگیری کسب وکار دارد. اگر رهبری سست و ضعیف باشد سایر عناصر و اجزای آن کار نمیتوانند در مسیر پیشرفت هدف کار قرار بگیرند. درواقع با یک رهبری قوی و هدفمند راندمان و بهرهوری کسب وکار به بیشترین مقدار میرسد. رهبر به کسی گفته میشود که در تمام شرایط تلاش میکند تا مهمترین کار را انجام دهد و به اعضای خودش انگیزه لازم را برای انجام وظایفشان میدهد. رهبر تلاش میکند که کارمندانش را تشویق و ترغیب کند تا سازمانش طوری پیشرفت کند که در میان رقبا حرفی برای گفتن داشته باشد.
یک رهبر ابتدا باید زندگی رهبران را بررسی کند تا با اصول رهبری آشنا و قابلیتهای خودش را در مقام رهبر افزایش دهد و بامطالعه رفتار رهبران بزرگ میتوان از رفتارهای آنها تقلید کرد و قابلیتهاو ویژگی آنها را در خود ایجاد کنید
هدف مقاله رهبری کسب وکار این است که شمارا قادر سازد تا به یک رهبر تبدیل شویدو مهارتهای رهبری را کسب کنید و اگر رهبر در حیطه کار خود هستید به فرد مؤثرتری تبدیل شود
هدف اصلی هر کسب وکار
برای هر رهبر کسب وکار یک هدف فراتر از اهداف دیگر و جود دارد و آن جذب مشتریان و خدمترسانی به آنهاست. رهبران مشتریان سازمان را در مرکز توجه خود قرار میدهند. در یک سازمان خوب همیشه با احترام از مشتری یاد میشود انگار واقعاً مهم هستند. وقتی یک مشتری تماس میگیرد و از محصول یا خدمات راضی است افتخار مهمی به سازمان دادهشده. هرکسی که از محصول شما در حوزه مسئولیت تان استفاده میکند، مشتری شماست و رهبران باید تمرکز زیادی بر راضی کردن مشتری داشته باشند.
اگر قرار است رهبر باشید باید به رسالت و هدف شرکت خوب فکر کنید. مأموریت شما باید بهترین بودن باشد این نقطه شروع صعود شما و رسیدن به قله رهبری است. تا بهعنوان شرکتی شناخته شوید که به مشتریانش اهمیت میدهد. محصولات و خدمات باید به بهبود زندگی مشتریان کمک کند.
آیندهنگر باشید
رهبران کسب وکار آیندهنگر هستند و در آینده زندگی میکنند. آنها مدام فکرشان را بر آینده متمرکز میکنند بر اینکه آینده چگونه خواهد بود و چطور باید آن را خلق کنند. بیشتر کسانی که توانایی رهبری ندارند بر حال و گذشته تمرکز میکنند
مفهوم آیندهنگر بودن درواقع تعیین مجموعهای از اهداف و حرکت بهسوی آنهاست.
رهبران برای دستیابی به اهداف خود از این هفت گام استفاده میکنند:
1- اهداف اصلی را مشخص کنید
چیزی که میخواهید در زندگی و کار به آن دستیابید را مشخص کنید. شفافیت خیلی مهم است.
2-آنها را بنویسید
اهداف خاص و دقیق تعیین کنید. اگر هدفتان دو برابر کردن فروش است، آن را بنویسید.
اگر هدفتان بزرگ است آن را به قسمتهای کوچک تقسیم کرده و برای هر قسمتی مهلتی تعیین کنید.
3- فهرستی از کارهای لازم برای رسیدن به هدف تعیین کنید و کلنگر باشید.
4- برنامهای عملی برای دستیابی به اهداف تهیه کنید
در این مرحله باید فهرست اهداف را به اقدامهای مهم تبدیل کنید. به دو موضوع فکر کنید. اولویت و ترتیب. مهمترین موارد فهرست کدام اند؟
هنگام تعیین اولویتها قانون 80/ 20 را به یاد داشته باشید.<<20 درصد کدرهایی که انجام میدهید، باعث 80 درصد نتایج شما هستند >>
ببینید چهکاری به شما دررسیدن به اهداف سازمانتان کمک میکند.
5-موانع را خوب بشناسید
عوامل محدودکنندهای وجود دارند که شمارا از تبدیلشدن به شرکتی ایده آل بازمیدارند قبل از دستیابی به هدف باید بر آنها غلبه کرد.
6– اقدام کنید
بعد از تعیین برنامه و فهمیدن موانع موجود باید فوراً اقدام کرد. اکثر افراد به این دلیل شکست میخورند که برای اهداف اقدام نمیکنند. رهبران چنین اشتباهی نمیکنند. بهترین راه پیشبینی آینده خلق آن است رهبران با پیشرفت گامبهگام بهسوی هدف، آینده را خلق میکنند.
7- شجاعت پیشروی داشته باشید
بدانید که آینده متعلق به خطر پذیران هست. در مسیر روبهجلوی باید ریسکهای حسابشدهای را بپذیرید. بدترین نتیجه ممکن را تصور کنید و هر کار ممکن برای به حداقل رساندن ریسکها را انجام دهید. اما شجاعت پیشروی را داشته باشید. شاید هیچ ویژگی بهاندازه اشتیاق و شجاعت برای پیشروی وجه تمایز رهبران از افراد معمولی نباشد.
رهبران استراتژی پردازان و برنامه ریزان خوبی هستند. آنها زمانی را به یادگیری تفکر استراتژیک اختصاص میدهند. تفکر استراتژیک به معنای داشتن دیدگاه بلندمدت است و پرداختن به چیزی است که تصور بزرگ نامیده میشود. رهبران شرکتها به همهکارهای خود و تمام عواملی که میتواند بر آن تأثیر گذارد توجه میکنند. آنها خود را بخشی از دنیای بزرگتر میبینند. فکرشان اینگونه است ((اگر این کار را انجام دهم، چه اتفاقی میافتد؟ رقبایم چه واکنشی نشان خواهند داد؟ واکنش دوستان و دشمنان چه خواهد بود؟ بازار چه میکند؟))
رهبران میتوانند بر اساس آنچه امروز روی میدهد، چیزی که قرار است در آینده روی دهد را پیشبینی کنند و آنها به روند فعلی خرید مشتریان نگاه میکنند تا محصولات و خدمات مطلوب و مورد انتظار آنها را در آینده پیشبینی کنند.
رهبران بحرانها را نیز پیشبینی میکنند آنها منتظر نمیمانند تا اتفاقی بیفتد. همیشه این سؤال را میپرسند که ((چه چیزی ممکن است غلط از آب درآید؟ چه رویدادی میتواند کسب وکار مرا تهدید کند؟))
(برای دریافت خدمات طراحی سایت – پشتیبانی سایت – تولید محتوا – ادمین اینستاگرام به دیسلر مراجعه کنید)
تهیه یک برنامه استراتژیک
رهبران کسب وکار باید برای شرکتهایشان برنامه استراتژیک داشته باشند. هر برنامه با ارزیابی کامل شرایط شرکت آغاز میشود. اگر شرایط فعلی خود را نشناسید، نمیدانید شرکت برای دستیابی به اهداف استراتژیک باید چه اقدامی انجام دهد. میزان فروش، میزان سود، داراییها، روندها و شرایط رقابت را برای هر واحد کسب وکار یا محصول مشخص کنید.
نیروهایتان را متمرکز کنید، یک جنبه مهم استراتژی خوب این است که با نگاه به نقاط قوت خود افراد و سازمان، نیروهایتان را درجایی متمرکز کنید که بتوانند تفاوت چشمگیری ایجاد کنند. همچنین باید آنها را بر نقاط ضعف مخالفان و رقبای خود در بازار متمرکز کنید.
برنامه ریزان و رهبران استراتژیک توانایی عکسالعمل سریع رادارند زیرا از قبل به آنچه قرار است روی دهد فکر کردهاند آنها توانایی درک شرایط سازمان و تصمیمگیری برای انتقال داراییها و افراد یا عقبنشینی در بعضی حوزهها رادارند. در بسیاری موارد توانایی عکسالعمل سریع در شرایط دشوار یکی از مهمترین نشانههای رهبری است.
(برای دریافت خدمات طراحی سایت – پشتیبانی سایت – تولید محتوا – ادمین اینستاگرام به دیسلر مراجعه کنید)
تعهد به پیروزی
رهبران چگونه پیروانی پیدا میکنند؟ چرا افراد کسی را در شرکت بهعنوان رهبر کسب وکار قبول میکنند؟ دلیلش ساده است: افراد به این دلیل رهبر میشوند که سازمان را بیشتر از سایرین به سمت پیروزی هدایت میکند. ((رهبری معادل با پیروزی است)). مهمترین کار رهبر کسب وکار رسیدن به پیروزی است به همین دلیل زمانی که سازمانها عملکرد ضعیفی دارند یا تیمی شکست میخورد اولین اقدام جایگزین کردن مدیر ارشد یا مربی با فردی است که باور دارند توانایی هدایت به سمت پیروزی سازمان را دارد. رهبران به برتری و کیفیت متعهد هستند زیرا برتری و کیفیت منجر به برد میشود. کیفیت و خدمت از اهمیت بالایی برخوردار است.
رهبران بر این باورند که سازمان آنها توان بهترین بودن در حوزه خود رادارند هدفشان این است که سازمان را به سازمانی برتر تبدیل کنند
ایجاد ارتباط با دیگران
رهبران در ایجاد ارتباط با دیگران عالی هستند. توانایی برقراری ارتباط یکی از ویژگیهای اصلی رهبر کسب وکار است. درمجموع رهبر شرکت بودن به معنی تعامل با دیگران هست موفقیت آنها موفقیت ماست اگر نتوانید ارتباط عالی برقرار کنید نمیتوانید رهبر خوبی باشید.
بهترین راه ارتباط با دیگران، رودررو و شخصی است. اگر به رهبران بزرگ نگاه کنید بهندرت میبینید که پشت میزهایشان پنهانشده باشند. در حقیقت هر چه رهبر شرکت در نردبان مدیریت بالاتر برود زمان بیشتری را در گفتگو با افراد سازمان میگذراند. در دسترس باشید تا افراد به سراغ شما بیایند و رویدادهای بخش خود را با شما در میان گذارند. رهبران برتر 50 درصد اوقاتشان برای کارمندان در دسترس هستند.
یک تیم قهرمان بسازید
یکی از ویزگی های مهمی که رهبر را به صدر حوزه مربوط میرساند توانایی گرد هم آوردن یک گروه قهرمان است. توانایی جمعکردن گروهی از مردان وزنانی که میتوانند به شکلی هماهنگ باهم کار کنند.
(برای دریافت خدمات طراحی سایت – پشتیبانی سایت – تولید محتوا – ادمین اینستاگرام به دیسلر مراجعه کنید)
حال به بیان نکات ایجاد یک گروه برنده اشاره میکنیم:
رهبری شفاف
همه میدانند چه کسی تصمیمگیرنده است و همه میدانند رئیس کیست. رهبران برنده افراد مناسب را دور خود جمع میکنند. میتوانید کیفیت رهبر شرکت را بر اساس کیفیت کارمندانش بررسی کنید. رهبران قوی همیشه بهترین را دور خود جمع میکنند.
تمرکز بر آموزش افراد سازمان
برای ایجاد یک گروه برنده باید همه تمرکز خود را برگرد هم آوردن، انگیزه دادن، آموزش و ارتقای مهارتها و توانایی افرادتان معطوف کنید.
تأکید بر برنامهریزی
این کلید حیاتی به معنای آگاهی از حقایق است. حقایق را باید بهخوبی بدانید و برنامهریزی را بر اساس آن لحاظ کنید. برنامههای پشتیبان و جایگزین ارائه کنید. یک رهبر خوب همیشه برنامه جایگزینی رأی بدترین شرایط احتمالی دارد. رهبری که برنامهای را بدون تفکر درباره مشکلات احتمالی آغاز کند، بدون شک مرتکب اشتباه وحشتناکی در کسب وکار خواهد شد.
انتخاب درست مسئولیتها
باید بهعنوان رهبر افراد مناسبی را استخدام کنید و مسئولیتهایی را به آنها متحول کنید که از طریق آن بتوانند بیشترین کمک را به سازمان کنند اگر از عهدهاش برنیامدند کارهای دیگری به آنها سپارید که بتوانند ارزشمندترین خدمت را به کسب وکار برسانند.
رهبران بهجای فعالیت محور بودن، نتیجه محورند. اگر انجام کار به نتیجه ارزشمندی منجر نشود بیهوده است. رهبران همیشه به نتایجی که از آنها انتظار میرود فکر میکنند
کسب نتایج به فهمیدن جواب این سؤالات بستگی دارد
1-کارهای باارزش من کدماند؟ کدام فعالیتها بیشتر برای کار و سازمان اهمیت دارد؟ اینها همان فعالیتهایی هستند که باید بر آنها تمرکز کنید.
2-کدام کار را من و فقط من میتوانم انجام دهم که اگر خوب شود تفاوت چشمگیری در شرکت ایجاد میکند؟ رهبر وظایفی را دارد که فقط توسط خودش باید انجام شود.
اولویتبندی کنید
یکی از مهارتهای کلیدی کسب نتایج، یادگیری روش اولویتبندی است تعیین فعالیتهای ارزشمند بهتنهایی کافی نیست رهبران جسورانه اولویتبندی میکنند درنتیجه فقط بر مهمترین و ارزشمندترین فعالیتها کار میکنند.
تصمیمگیری رهبری کسب وکار
رهبران کسب وکار به سه روش مدیریت میکنند: با دستور، با مشورت، یا با توافق عمومی.
روش سنتی رهبری دستور دادن بود. رهبر دستوراتی را میداد و همه موظف به پیروی از آنها بودند. امروزه شرکتها دریافتهاند که صادر کردن دستور بدون مشورت یا بدون توضیح لزوم انجام آن روش خوبی برای انگیزه دادن به افراد و گرفتن بهترین عملکرد از آنها نیست.
دومین روش رهبری، مشورت است. یعنی از افراد میخواهید اطلاعات خود را با شما در میان گذارند و بعد تصمیم میگیرید. این روش رهبری انگیزاننده تر از دستور دادن محض است. افراد میدانند که تصمیم نهایی از آن شماست. حتی اگر با تصمیم نهایی موافق نباشند به خاطر این مشورت بهاحتمالزیاد به آن پایبند هستند.
درروش توافق عمومی دیگران را در تصمیمگیری سهیم میکنید. در این حالت رهبر تصمیم نهایی را نمیگیرد بلکه تصمیم نهایی صد در صد از آن گروه است. گروه باید درباره منافع و مضرات هر اقدامی بحث کرده و درنهایت با انجام آن کار موافقت کند.
رهبران از هر سه روش استفاده میکنند و هنگام بحث درباره یک تصمیم نوع آن را مشخص میکنند.
(برای دریافت خدمات طراحی سایت – پشتیبانی سایت – تولید محتوا – ادمین اینستاگرام به دیسلر مراجعه کنید)
مسئولیتهای رهبری را بر عهده بگیرید
یک رهبر هفت مسئولیت کلیدی دارد که در هیچ شرایط یا سازمانی تغییر نمیکند
- تعیین اهداف و دستیابی به آنها
- نوآوری و بازاریابی
- حل مشکلات و تصمیمگیریها
- اولویتبندی و تمرکز بر کارهای کلیدی
- الگو بودن برای دیگران
- قانع کردن و ترغیب دیگران به پیروی از خودتان
- کسب نتایج
انواع رهبری در کسب وکار چیست
در علم کسب وکار نوین رهبری در کسب وکار انواع متفاوتی دارد
رهبری بوروکراتیک چیست؟
رهبران بوروکراتیک از قوانین با دقت پیروی میکنند و از پیروی اعضای گروه از این قوانین اطمینان حاصل میکنند. این سبک برای کدرهایی که خطرات ایمنی جدی دارد مانند کار با ماشینآلات، مواد سمی یا در ارتفاعات خطرناک و کارهایی که با مبالغ هنگفتی پول در ارتباط است مناسب است. رهبری بوروکراتیک برای مدیریت کارکنانی که کارهای روزمره و تکراری انجام میدهند نیز مفید است. این سبک در تیمها و سازمانهایی که به انعطاف پذیری، خلاقیت و نوآوری متکی هستند، تأثیر کمتری دارد.
رهبری خدمتگزار چیست؟
رهبری خدمتگزار کسی است که بهسادگی نیازهای گروه را برآورده میکند. این افراد دارای کمالات و سخاوت بالایی هستند. رویکرد آنها میتواند یک فرهنگ مثبت را در شرکتهای بزرگ ایجاد کند و روحیه و دلگرمی بالایی در میان اعضای گروه ایجاد کند. طرفداران رهبری خدمتگزار بیان میکنند که این سبک راه خوبی برای حرکت در مسیر پیشرفت در جهانی است که در آن ارزشها روزبهروز مهمتر میشود.
رهبری دموکراتیک چیست؟
شیوهای در مدیریت که مشارکت کارکنان را در برنامهریزی، تصمیمگیری و مانند آنها تشویق میکند و در آن مدیر، نقش تسهیلکننده و ارشادی را بر عهده دارد. رهبران دموکراتیک خودشان بهتنهایی تصمیم نهایی را میگیرند اما از اعضای گروه در تصمیمگیری کمک میگیرند این رهبران خلاقیت را تشویق میکنند و اغلب سطح مشارکت اعضای گروه در پروژهها و تصمیمگیریها بالاست …اعضای گروه در این سبک مدیریتی رضایت شغلی بالایی دارند.
رهبری کاریزماتیک چیست؟
رهبری کاریزماتیک به رهبری تحولگرا شباهت دارد: هر دو نوع رهبران الهامبخش بوده و به اعضای گروه خود انگیزه میدهند.
رهبران تحولگرا میخواهند اعضای گروه را متحول کنند درحالیکه روی جاذبه و کاریزمای خود تکیهدارند و ممکن است نخواهند چیزی را تغییر دهند
رهبران کاریزماتیک اعتقاددارند که هیچ کاری را اشتباه انجام نمیدهند و ممکن است آسیب شدیدی به خاطر این احساس شکستناپذیری میتوانند بهشدت به گروه یا سازمان ضربه بزنند
رهبری مستبدانه
رهبری مستبدانه رهبری است که در آن رهبر بدون مشورت با اعضای گروه خود تصمیمگیری میکند حتی اگر نظرات آنها صحیح باشد.
این سبک از رهبری زمانی مناسب است که تصمیمگیری نهایی باید بهسرعت انجام گیرد و هیچ نیازی به نظرات گروه وجود نداشته باشد و توافق گروه برای یک نتیجه موفقیتآمیز ضروری نباشد.
رهبری تفویضی
در این سبک به افراد آزادی بسیاری برای چگونگی انجام کارها داده میشود و آنها میتوانند موعد مقرر را برای تحویل کارهایشان خود مشخص کنند. در این سبک رهبران با تهیهٔ منابع لازم از افراد پشتیبانی میکنند. این استقلال میتواند منجر به رضایت شغلی بالا گردد اما از طرف دیگر افراد گروه بهخوبی زمان خود را مدیریت نکنند و یا دانش مهارت و انگیزهٔ کافی برای انجام مؤثر کارها نداشته باشد، میتواند مضر باشد.
تفاوت مدیریت و رهبری کسب وکار در چیست؟
1-رهبران، چشمانداز میسازند و مدیران هدف تعیین میکنند.
2- رهبران همیشه به فکر تغییرند و مدیران به وضعیت موجود علاقهمندند.
3- رهبران یگانه، خاص و منحصربهفردند اما مدیران تقلید میکنند.
4- رهبران ریسک را و مدیران کنترل ریسک را دوست دارند.
5- رهبران رابطه سازی و مدیران فرایند سازی میکنند.